جدول جو
جدول جو

معنی پاشنه سنگ - جستجوی لغت در جدول جو

پاشنه سنگ
(نَ / نِ سَ)
سنگ سیاه متخلخل، ستردن و پاک کردن پای را از شوخ. سنگ پای خار. (منتهی الارب). سنگ پا. نشفه. سنگ پاشنه
لغت نامه دهخدا
پاشنه سنگ
سنگ سیاه متخلخل برای پاک کردن پا از شوخ سنگ پای خار سنگ پا
تصویری از پاشنه سنگ
تصویر پاشنه سنگ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاده سنگ
تصویر پاده سنگ
تخماق، کلوخ کوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاره سنگ
تصویر پاره سنگ
پاره ای از سنگ، یک تکۀ سنگ، پارسنگ
فرهنگ فارسی عمید
(گَ / گِ سَ)
نام دهی واقع در 48هزارگزی شمال غربی مراغه و بدانجا مرمرهای بسیار مشهور و رنگارنگ یافت شود. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 173)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ سَ)
کلوخ کوب. تخماق:
مرا مقابل خصمان خویشتن بینی
چو پاده سنگ بر سنگ و تل به پیش مغاک.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاده سنگ
تصویر پاده سنگ
کلوخ کوب تخماق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره سنگ
تصویر پاره سنگ
پارسنگ پاسنگ پاهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
صخره، صخره ی کوهستان
فرهنگ گویش مازندرانی